طرحواره های ناسازگار چیست؟
یکی از رویکردهاي درمانی که براي حل مشکلات مزمن و سخت طراحی شده، طرحواره درمانی است. هدف اصلی این رویکرد تغییر و بهبود طرحواره هاست. طرحواره ها را می توان ساختارهایی براي بازیابی مفاهیم کلی ذخیره شده در حافظه یا مجموعه سازمان یافته اي از اطلاعات، باورها و فرض ها دانست. محتواي هر طرحواره از طریق تجربه هاي زندگی فردي ساخته و پرداخته می شود، سازمان می یابد، و همچنین در ادراك و ارزیابی اطلاعات جدید مورد استفاده قرار میگیرد.
طرحواره چیست؟
طرحواره همانند نقشه های ذهنی هستند که ما از خود، دیگران و جهان اطرافمان داریم. این طرحواره ها در کودکی بر اساس تعاملات با والدین و اطرافیان شکل می گیرند و در طول زندگی بر نحوه تفکر ، احساس و رفتار ما تاثیر می گذارند، آنها به شدت ناکارآمدند و براي بقایشان می جنگند و با اینکه فرد می داند طرحواره منجر به ناراحتی او می شود ولی با آن احساس راحتی می کند و همین عامل باعث می شود فرد به این نتیجه برسد که طرحواره اش درست است.
عوامل به وجود آورنده طرحواره ها
1. ارضاء نشدن نیازهاي هیجانی اساسی دوران کودکی
2. تجارب اولیه زندگی
3. سبک های فرزندپروری
4. رویدادهای آسیب زا
طرحواره ها بر اساس تاثیری که بر زندگی ما می گذارند به دو دسته ی سازگار و ناسازگار تقسیم می شوند.
طرحواره های سازگار، الگوهای فکری و رفتاری هستند که به ما کمک می کنند تا با موفقیت در زندگی روزمره عمل کنیم. این طرحواره ها بر اساس تجربیات مثبت و حمایت کننده شکل می گیرند و به ما دیدگاهی واقع بینانه و امیدوارانه نسبت به خود و جهان می دهند.
ویژگی های طرحواره سازگار:
• آنها انعطاف پذیر بوده و با تغییر شرایط تغییر می کنند.
• این طرحواره ها بر اساس واقعیت و شواهد شکل می گیرند.
• آنها به ما احساس ارزشمندی و تعلق می دهند.
برای مثال :
من می توانم بر مشکلات غلبه کنم
من لایق عشق و حمایت هستم
دنیا جای امنی است
طرحواره های ناسازگار ، الگوهای فکری و رفتاری هستند که به ما آسیب می رسانند و مانع از رشد و پیشرفت ما می شوند. این طرحواره ها بر اساس تجربه های منفی و آسیب زا شکل می گیرند و به ما دیدگاهی تحریف شده و منفی نسبت به خود و جهان می دهند.
ویژگی های طرحواره های ناسازگار:
• طرحواره های ناسازگار اغلب بسیار سخت گیرانه و غیرقابل تغییر هستند.
• آنها بر اساس برداشت های نادرست شکل می گیرند.
• این طرحواره ها به ما احساس بی ارزشی ، تنهایی و نا امیدی می دهند.
برای مثال :
هیچکس به من اهمیت نمی دهد.
دنیا جای خطرناکی است
انواع طرحواره های ناسازگار:
1. طرحواره رهاشدگی :
افرادی که این طرحواره را دارند ، احساس می کنند که تنها ، طرد شده و بی اهمیت هستند. آنها فکر می کنند از دیگران جدا هستند و به هیچکس وابسته نیستند. این افراد ممکن است از نزدیک شدن به دیگران بترسند، زیرا نگرانند که در آینده رها شوند. چنین افرادی به شدت به تائید و توجه دیگران نیاز داشته و ممکن است احساس کنند که لیاقت عشق و توجه دیگران را ندارند.
ریشه شکل گیری چنین طرحواره ای می تواند عدم ارضای نیاز به امنیت و بقا باشد . این طرحواره ممکن است در کودکانی که تجربه طرد، بی توجهی ، یا جدایی از والدین را دارند و همچنین مادرانی پاسخگو به نیازهایشان و گرم و صمیمی نداشته اند شکل بگیرد.
2. طرحواره محرومیت هیجانی:
افرادی که چنین طرحواره ای دارند ، احساس می کنند دوست داشتنی نبوده و کسی را ندارند که از او مراقبت کند و وجودش اهمیت خاصی ندارد. چنین افرادی حتی در میان جمع ، احساس تنهایی و انزوا می کنند. آنها از نزدیک شدن و اعتماد کردن به دیگران می ترسند ، همچنین در بیان احساسات خود مشکل دارند ، از دست دادن روابط برای چنین افرادی بسیار دردناک است از این رو ممکن است در روابط خود بیش از حد وابسته شوند.
ریشه شکل گیری چنین طرحواره ای عدم دریافت حمایت عاطفی کافی از والدین یا مراقبان اصلی است. والدین چنین افرادی ثبات خلقی نداشته و احساس ارزشمندی را به کودک انتقال نداده اند ( کودک بداند با هر نقصی برای والدین ارزشمند است).
3. طرحواره بی اعتمادی:
افرادی که این طرحواره را دارند ، بطور کلی به دیگران اعتماد ندارند و تصور می کنند که دیگران قصد آسیب رساندن به آنها را دارند. آنها به سختی به دیگران اعتماد می کنند و همیشه به دنبال نشانه هایی از دروغ و خیانت هستند. آنها به دلیل عدم اعتماد به دیگران ممکن است احساس تنهایی و انزوا کنند. همچنین آنها به سختی اشتباهات دیگران را بخشیده و از آن عبور می کنند.
ریشه شکل گیری چنین طرحواره ای می تواند سو استفاده جنسی ، عاطفی یا جسمی باشد ، همچنین عدم ثبات در مراقبت از کودک می تواند چنین طرحواره ای را شکل دهد.
4. طرحواره شرم و نقص:
افرادی که این طرحواره را دارند، احساس می کنند که ناکافی، بی ارزش و دارای نقص های ذاتی هستند. آنها بر این باورند که از دیگران کمتر هستند و لیاقت عشق و موفقیت را ندارند، ترس شدید از اینکه دیگران متوجه نقصشان شده و مسخره اش کنند دارند در نتیجه برای بی نقص بودن در همه ی زمینه ها تلاش می کنند و اگر کوچکترین اشتباهی کنند از خود انتقاد کرده و خود را سرزنش می کنند.
ریشه چنین طرحواره ای می تواند انتقادهای بیش از حد والدین یا اطرافیان از کودک و یا مقایسه مداوم کودک با دیگران باشد . همچنین تحقیر، مسخره کردن یا نادیده گرفتن احساسات کودک و القای این باور که او به اندازه کافی خوب نیست می تواند موجب شکل گیری این طرحواره شود.
5. طرحواره انزوای اجتماعی
چنین افرادی باور دارند با دیگران فرق داشته و به همین دلیل به هیچ گروهی تعلق ندارند. آنها ترس شدید از قضاوت دیگران دارند در نتیجه ترجیح می دهند تنها بوده و از تعاملات اجتماعی اجتناب کنند.
طرد شدن توسط همسالان یا خانواده در کودکی ، مسخره شدن توسط دیگران ، عدم ارضای نیاز به امنیت ، نداشتن والدی در دسترس و پاسخگو می تواند چنین طرحواره ای را شکل دهد.
6. طرحواره بی کفایتی/ وابستگی:
چنین افرادی احساس می کنند برای زنده ماندن و خوشحال بودن به دیگران نیاز دارند و به شدت به آنها وابسته هستند و باور دارند از پس هیچ کاری بر نمی آیند. آنها نمی توانند تنهایی زندگی کنند و برای انجام کارهای روزمره به دیگران نیاز دارند همچنین برای گرفتن تصمیمات کوچک و بزرگ به تائید دیگران نیاز دارند.
عدم ارضای نیاز به قدرت و حمایت بیش از حد در کودکی و عدم یادگیری مهارت های خودمختاری و تاکید والدین بر خطرات محیطی می تواند موجب شکل گیری چنین طرحواره ای شود.
7. طرحواره شکست:
افرادی که این طرحواره را دارند، بطور مداوم احساس می کنند که در هر کاری شکست خواهند خورد و به همین دلیل از تلاش و ریسک کردن می ترسند آنها باور دارند نسبت به همسالان شکست می خورند ، در نتیجه از موقعیت هایی که ممکن است شکست بخورند اجتناب می کنند و برای بی نقص بودن تلاش کرده و در صورت دیدن کوچکترین اشتباه خود را سرزنش می کنند.
شکست های مکرر در کودکی ، انتقاد و سرزنش والدین ، مقایسه شدن با دیگران می تواند منجر به شکل گیری چنین طرحواره ای شود.
8. طرحواره استحقاق :
افرادی که این طرحواره را دارند ، احساس می کنند که نسبت به دیگران برتر هستند و مستحق دریافت امتیازات ویژه و رفتارهای خاصی می باشند. آنها انتظار دارند دیگران به خواسته های آنها احترام بگذارند و کارها را مطابق میل آنها انجام دهند. باور آنها این است که نیاز های من در اولویت است و همه باید خواسته های من را برآورده کنند. احساس می کنند مرکز توجه بوده و دیگران باید به آنها توجه کنند . همچنین آنها به احساسات و نیازهای دیگران اهمیت نمی دهند.
والدین ایثارگر و مطیع ، داشتن آزادی افراطی کودک ، توجه بیش از حد به کودک و عدم وجود هیچ گونه کنترل و آموزش مسئولیت پذیری می تواند منجر به شکل گیری چنین طرحواره ای شود.
9. طرحواره ایثار:
افرادی که چنین طرحواره ای دارند بطور افراطی نیازهای دیگران را به نیازهای خود مقدم دانسته و به قیمت نادیده گرفتن خواسته های خود، به دیگران کمک می کند و در صورتی که نتوانند به نیازهای دیگران پاسخ دهند ، احساس گناه می کنند. آنها به سختی به خواسته های دیگران نه می گویند و فکر می کنند مسئول خوشبختی و رفاه دیگران هستند.
در صورت ارضا نشدن نیاز به عشق و تعلق ، برطرف نشدن نیازهای عاطفی کودک ، مشاهده ایثارگری بیش از حد والدین ، عدم پذیرش هیجانات و احساسات کودک می تواند باعث شکل گیری این طرحواره شود.
10. طرحواره اطاعت:
افرادی که این طرحواره را دارند، به شدت به تائید و رضایت دیگران وابسته اند و برای جلب رضایت آنها، از نیازها و خواسته های خود چشم پوشی می کنند. آنها از رد شدن و یا مورد انتقاد قرار گرفتن می ترسند و به همین دلیل در بیان احساسات خود مشکل دارند. آنها برای جلب رضایت خود از خواسته های خود می گذرند و از تعارض و اختلاف نظر با دیگران اجتناب می کنند.
عدم احترام به خواسته های کودک، نادیده گرفتن احساسات او ، مشاهده والدینی که خواسته های خود را قربانی کرده اند می تواند چنین طرحواره ای را شکل دهد.
11. طرحواره آسیب پذیری در برابر خطر:
چنین افرادی بطور مداوم احساس می کنند در معرض خطر هستند و دنیا مکان امنی نیست و هر لحظه ممکن است اتفاق بدی برایشان بیفتد. آنها بطور دائم نگران آینده و وقوع حوادث ناخوشایند هستند. باور آنها این است که هر لحظه ممکن است اتفاقی بیفتد و همه چیز را از دست بدهم.
حمایت بیش از حد والدین، تهدیدهای مکرر از سوی دیگران، عدم آموزش مهارت تصمیم گیری، می تواند موجب شکل گیری چنین طرحواره ای شود.
12. طرحواره معیارهای سختگیرانه:
افرادی که این طرحواره را دارند، برای خود معیار بسیار بالا و غیرواقعی تعیین می کنند و به شدت به دنبال کمال هستند. باور آنها این است که همه چیز باید بی نقص باشد. آنها به دلیل ترس از اشتباه کردن در تصمیم گیری مشکل دارند. آنها به دلیل نرسیدن به معیارهای بی نقص خود، احساس نا امیدی می کنند.
بی حوصله بودن والدین، عدم وقت گذاشتن برای کودک، وجود رقابت شدید بین اعضای خانواده می تواند باعث شکل گیری این طرحواره شود.
13. طرحواره ناتوانی در خویشتن داری :
افرادی که این طرحواره را دارند در کنترل تکانه ها ، احساسات و رفتارهای خود مشکل دارند. ممکن است دچار نوسانات خلقی شدید مانند عصبانیت ناگهانی و یا افسردگی کوتاه مدت شوند. تصیم گیری های عجولانه و بدون فکر و رفتار های پرخطر دارند. همچنین نمی توانند بر یک کار خاص تمرکز کرده و آن را به پایان برسانند . آنها مدیریت زمان نداشته و کارها را به تعویق می اندازند .
عدم محدودیت گذاری والدین و داشتن والدین ایثارگر و مطیع و همچنین عدم تجربه ناکامی در کودکی می تواند منجر به شکل گیری چنین طرحواره ای شود.
14. طرحواره خویشتن گرفتار :
افرادی که چنین طرحواره ای دارند ، حس هویت جداگانه ای از دیگران، به خصوص افراد نزدیک مانند والدین یا همسر ندارند و به شدت به آنها وابسته اند. باور آنها این است که حریم خصوصی ندارند و باید همه چیز را به دیگران بگویند.
آنها احساسات و نیازهای دیگران را به عنوان احساسات و نیازهای خود می پذیرند و مرز بین خود و دیگران را به خوبی تشخیص نمی دهند.
عدم آموزش مهارت تصمیم گیری و استقلال ، والدین بیش از حد حمایتگر و یا عدم توجه به نیاز های کودک می تواند موجب شکل گیری چنین طرحواره ای شود.
15. طرحواره تنبیه:
چنین افرادی معتقد هستند هر اشتباهی مستحق تنبیه و مجازات است و خود و دیگران را برای اشتباهات انجام شده سرزنش می کنند. باور آنها این است که اگر عملی بر خلاف معیارهای من باشد باید تنبیه شود. آنها دنیا را یا سیاه می بینند یا سفید و معتقدند هرچیزی یا خوب است یا بد.
تنبیه بدنی توسط والدین، انتقاد والدین و عدم وقت گذاشتن والدین برای کودک می تواند منجر به شکل گیری چنین طرحواره ای شود.
سبک مقابله با طرحواره ها:
تسلیم : فرد باور دارد هیچ راهی برای تغییر طرحواره ها وجود ندارد . او ممکن است به شیوهای خودویرانگر رفتار کند و هیچ تلاشی برای تغییر اوضاع خود انجام ندهد.
جبران افراطی : بطور فعال با طرحواره های منفی مقابله می کند او تلاش میکند با رفتارهای افراطی، طرحواره خود را جبران کند. او ممکن است خود را در معرض خطر قرار دهد، رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهد یا به طور افراطی در کار غرق شود.
اجتناب : او تمام تلاشش را می کند تا از موقعیت هایی که طرحواره ها را فعال می کنند دوری کند. چنین فردی ممکن است از وارد شدن به روابط عاطفی، شغل یا فعالیتهای اجتماعی خودداری کند.
هدف طرحواره درمانی:
اولین قدم در طرحواره درمانی شناسایی و آگاهی از طرحواره های ناسازگاری است که در زندگی فرد نقش دارند.
درمانگر به فرد کمک می کند تا درک کند چگونه این طرحواره ها بر افکار، احساسات و رفتارهای او تاثیر می گذارند و باعث ایجاد مشکلات در زندگی می شوند. همچنین به فرد مهارت هایی را یاد می دهد که به او کمک کند در مواجهه با موقعیت های دشوار، بهتر عمل کرده و کمتر تحت تاثیر طرحواره های ناسازگار قرار بگیرد.